اطلاعات سايت

رمز عبور را فراموش کردم ؟
آمار مطالب
کل مطالب : 4954
کل نظرات : 1258

بازديد امروز : 677 نفر
بارديد ديروز : 239 نفر
بازديد هفته : 1,493 نفر
بازديد ماه : 3,672 نفر
بازديد سال : 15,101 نفر
بازديد کلي : 216,618 نفر

افراد آنلاين : 1
عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
کدهاي اختصاصي
پشتيباني
theme by
roztemp.ir
RSS

Powered By
Rozblog.Com
تبليغات
رزتمپ

سه سالی می شد که منابع آب پایگاه لایروبی نشده بود، وقتی آب می خوردیم، تو لیوانها یه وجب خاک جمع می شد. همون موقع عباس تازه فرمانده ی اونجا شده بود. دستور داد هرچه سریعتر منبع ها رو لایروبی کنند. قیمت گرفتیم دیدیم حداقل 300 هزار تومان هزینه داره! اون روزا همچین مبلغی برامون افسانه بود و پایگاه هم نمی توانست برای این کار اینقدر هزینه کنه. وقتی عباس رو در جریان قرار دادیم، گفت: برو گروهانت رو بیار پای منبع. سربازها که اومدند، اول از همه خود عباس رفت داخل یکی از منبع ها و شروع کرد به لایروبی. سربازها هم کار رو یاد گرفتند. همین طور که مشغول کار بودیم دیدم یکی از سربازها ایستاده و به بقیه نگاه می کنه. سرش داد زدم و گفتم: سرباز! به کارت برس. دیدم فورا مشغول به کار شد. جلوتر که رفتم دیدم خود بابائیه. خیلی شرمنده شدم، گفتم: ببخشید، جناب سرهنگ، با این سر و صورت خاکی نشناختمتون. اونم گفت: عیبی نداره، ولی سعی کن با سربازا بهتر رفتار کنی تا کمتر اذیت بشن. 
شهید عباس بابایی
منبع: علمدار آسمان ص 45 و کوله پشتی

 

امتياز : نتيجه : 0 امتياز توسط 0 نفر مجموع امتياز : 0

بازديد : 77
[ سه شنبه 16 تیر 1394 ] [ 23:22 ] [ اسلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) ]
آخرين مطالب ارسالي
ارسال نظر براي اين مطلب

کد امنیتی رفرش
.: Weblog Themes By roztemp :.

آرشيو
جست و جو

رزتمپ